< جانان من :: ...رشحات

...رشحات

...رشحات القلم

...رشحات

...رشحات القلم

جانان من

شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۶ ق.ظ

بسم رب 

 

من هر روز برایت یک عاشقانه می نویسم... صادقانه..عاشقانه ... گاه طویل و گاه کوتاه

اما به دستان رود می سپارمشان..

آخر برای تو کم است... این حجم از عشق برای تو کم است..

باید که برایت شعر بسرایم به زیبایی چشمانت...

غزلی که دوست داشتنت در همه حروف و واج هایش جاری بشود...

من، می نویسم "دوووووووووست دارمت"

عشقت اما سر ریز می کند، مرکب حروف را به هم می چسباند و می شود:
"دارمـــــــــت"

نمی دانم مردم چطور دارایی شان را می شمرند، وقتی نمی توان حجم بودن و خواستنت را شمرد..

 

 

دیروز که یک گل یاس را بو کردم، عطرش مرا به یاد تو انداخت...

نفسی عمیق کافی بود که در تمام ریه ام پخش شوی...

راستش اولین عطری که به آن شدیدا حساسیت داشتم، یاس بود...

این بار اما بجای سرفه ها و عطسه ها، خاطره ی تو در ذهنم دوره میشد... تصاویر، قطره قطره خون بودند که برای به تپش درآوردن قلبم راهی می شد...

ببین با من چه کردی...


این روز ها همه از این حرف ها می زنند اما حتی جسم من صادقانه گواهی می دهد که همه وجودم شدی..

 

 

نه...

این بار هم کافی نیست

محبتم به تو آن طور که باید به کلمات در نمی آیند...

من باز مغلوب حروف می شوم...

باید که به سرود جاری شوی...

برایت یک عاشقانه می خوانم محبوبم..
برای قشنگترین رنگ دنیا... نیــلــــیheart

  • مجنونه

نظرات (۲)

این هایی که برایت می نویسم، اکثرا توی کانال یا دفترچه ام می ماند...

فقط خودم می خوانمشان...

این بار گفتم خودت هم یکی شان را بخوانی...

برای محبوبی که نمی داند چقدر دوستش دارم..

"دوست داشتنت" شده 
مثلِ پلک زدن!
حالا بیا و بخواه که پلک نزنی،
اگر دیوانه نشدی...!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی