< دل می رود ز دستم.. :: ...رشحات

...رشحات

...رشحات القلم

...رشحات

...رشحات القلم

دل می رود ز دستم..

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۲۶ ق.ظ

بسم رب

 

گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود و لیک به خون جگر شود..

 

 

  • مجنونه

نظرات (۹)

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان، غم مجنون شیدا را.. 
 

ای که نزدیکتری از منِ دلتنگ به من

بین ما نیست بجز فاصله ای اجباری..

عَیناکِ خُلِقَتْ لتَشَتَتَ دقّات قَلبِی

💙

چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد

تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم..

وز شوقِ این خیال...
که دستم به دستِ توست
من جای راه رفتن پرواز می‌کنم

چشم تو روی من غم زده شمشیر کشید

قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید

 

حمله قرنیه هارا نپذیرم چه کنم..

من اگر دست تو را سخت نگیرم چه کنم..؟

اووووه ماااای گاااد . زخمی مون کردید

کاریه که از دستمون بر میومد🙈🙈😃😃

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد

زندگی درد قشنگی است که جریان دارد..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی