یادِتو...
یا هو یا من لا هو الا هو..
خیلی سخت است ک خاطراتت ازکسی را در قاب گوشی داشته باشی..
وخاطراتت ازاو تنها۵،۶عکس باشد ک خودش درآنهاحضور دارد...
وبقیه۳۰۰عکسی ک ازاو داری را از لباس های سوخته اش از دردهایش از جای خالی اش باشد...
ویک صوت ک بیان خاطره سوختنش باشد...
روزی نباشد ک یادش نکنی....
چ انسانی میتواند اینها را تحمل کند... ؟
هیچوقت گمان نمی کردم ک جای خالی اورا ب این تلخی درک کنم...
فکر نمیکردم ک انقدر دردناک است نبودنش...
نمیدانم اینکه بگویی کاش بود خوب است یا بد...
اما باید راضی بود...
خدارو شکر..
امااین دردهای نبودن...دردهای مردن.. دردهای فردا وحیدا بودن را هیچوقت نمیتوانم هضم کنم...هیچچچچوقت
پ.ن:مانده از تو یک پیرهن پر از زخم شکفتنی....یک بستری ک مانده با رازی نگفتنی....
پ.ن۲:کاش همان پیرهن هم مانده بود...
پ.ن۳:امشب آرام سرمیگذاری برزمین...راحت گشتی از دردوداغ آتشین...
اما اینک تنها مارا ببیین.....
پ.ن۴:اللهم اشف صدرالحسین بظهور الحجه بحق زینب کبری(س)
- ۹۴/۰۴/۲۶