< سفر جنوب :: ...رشحات

...رشحات

...رشحات القلم

...رشحات

...رشحات القلم

سفر جنوب

پنجشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ

بسم رب..

امسال هم نگذاشتند بروم راهیان نور...

زمستان ک بیاید،میشود ۴ سال 

۴سال ک نرفتم ام

امسال همه ی دوستانم رفتند...وحرف من بهشان این بود ک دعا کنید...

گفتم عکس بگیرند ک ببینم آنجا را...

شب ها بیهوده میکوشم ک تصویر۴سال پیش را ب خاطر بیاورم...

یاور کن من حتی یادم نمیاید ک شلمچه..طلاییه..اروند..دهلاویه را...باور کن ک تصاویرمبهمی در ذهن دارم از آنها...باور کن ک فقط یادم است ک بهشت بود وچیزی از بهشت کم نداشت...

.

.

ازاسفنداست ک کار من دیدن عکس دوستانم ازجنوب است...وذخیره کردن آن عکس ها

وازآنها تمنای دعا کردن ک قسمتم شود کربلای ایران...

مادر...باور کن..ک بااینکه قبلا رفته ام اما هیچ چیزی از آن ب یاد نمیاورم جز تصاویری مبهم...

وبغض هر شب گلویم را میگیرد...

 

پ.ن بی ربط:موهایم هم ک سفید شود خیالی نیست...

توبیا....من همه چیز رافراموش میکنم

یارب ارحمنی...

  • مجنونه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی